بهینهسازی انرژی در ابعاد ۶ فاز پارس جنوبی

روزانه حدود 22 درصد از انرژی تولیدی کشور در بخشهای مختلف نیروگاهی، صنایع، خانوار، کشاورزی و غیره هدر میرود و بر اساس جدول شماره 10 ماده 46 برنامه هفتم توسعه کشور، معادل یک میلیون و 285 هزار بشکه نفت خام معادل مقدار ضایعات انرژی بخش تولید میشود که پسماند بخش انرژی باید در چرخه مصرف بازگردانده شود. معادل حدود 200 میلیون متر مکعب گاز در روز. رقمی برابر با ظرفیت تولید هشت فاز پارس جنوبی.
این بازگشت انرژی در برنامه هفتم توسعه در دو بخش مصرفکنندگان انرژی و تولیدکنندگان انرژی انجام میشود. تجربه جهانی نشان میدهد که احیای انرژی و بهینهسازی مصرف در سه حوزه اصلی امکانپذیر است: اقدامات فنی و فناوری، اقدامات مدیریتی مانند راهاندازی تبادل و مدیریت مصرف انرژی و فرهنگ اقتصادی و رفتاری که ترکیب این سه حوزه منجر به مصرف بهینه انرژی میشود.
برای این منظور نگاه به زنجیره تامین انرژی اهمیت ویژه ای پیدا می کند. در این زنجیره جریان دارایی ها و خدمات از بالا به پایین یعنی از تامین کننده منابع به سمت مشتری حرکت می کند و جریان مالی در جهت مخالف از مشتری به تامین کننده حرکت می کند. در مدل های مدرن، سه جریان جدید به این زنجیره اضافه شده است. توجه به نیازهای مشتری قبل از تولید، تجزیه و تحلیل داده های گذشته برای بهبود فرآیندها و ایجاد ارزش افزوده برای کالاها و خدمات از جمله این موارد است. بر این اساس، شرکتهایی به نام «اپراتور» یا «کارور» بر دادهها و دانش تمرکز میکنند، بین فروش و مشتریان قرار میگیرند و جریانهای جدید و اصلی را برای افزایش بهرهوری زنجیره تأمین مدیریت میکنند.
در صنعت گاز کشور نیز این زنجیره به وضوح قابل مشاهده است و شرکت های کارور می توانند با دانش و داده گرایی خود جریان های اطلاعاتی، ارزش و نیاز مشتریان را مدیریت کرده و گاز را به مصرف کننده نهایی برسانند.
شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی (شانا) نشستی را با حضور علی اصغر رجبی، مدیر انرژی و کربن شرکت ملی گاز ایران و ساجد کشفی، معاون بهینه سازی مصرف گاز مشتریان شرکت ملی گاز ایران، به منظور تشریح ورود و نقش شرکت های کارور در مدیریت مصرف گاز برگزار کرده است که در قسمت اول می خوانید.
شرکت های کارور در صنعت گاز با چه هدفی ایجاد شدند و قرار است چه خلأهایی را پر کنند؟
رجبی: شرکتهای کارور با دو هدف اصلی وارد صنعت گاز شدند: اول اینکه جریانهای کمدرآمدی مانند «IT» (فناوری اطلاعات) دادههای موجود را تجزیه و تحلیل کنند، رفتار مصرفکننده را پیشبینی کنند و با استفاده از این اطلاعات در سیستمهای صنعت گاز فعالیت کنند.
هدف دوم جریان ارزش است. در زنجیره تامین گاز طبیعی از تولیدکننده تا مصرف کننده، ارزش واقعی گاز تعیین و افزایش می یابد. به عنوان مثال ارزش هر مترمکعب گاز در بخش کشاورزی، خانوار، کوره و سیمان، فولاد و پتروشیمی به ترتیب روند افزایشی داشته و در پتروشیمی حدود 12 هزار تومان می شود. در حالی که همین یک متر مکعب گاز در بورس 14 مهر با قیمت 17 هزار و 700 تومان خریداری شد.
بر این اساس، این شرکتها در زنجیره ارزش یا زنجیره تامین، بین تولیدکننده و مشتری قرار میگیرند و بر اساس دادهها، سه دسته عمل میکنند. آنها اقدامات فنی مانند بهینه سازی موتورخانه ها برای کاهش مصرف، اقدامات مدیریتی شامل برنامه ریزی مصرف و زمان بندی استفاده از تجهیزات و اقدامات رفتاری و فرهنگ سازی، آموزش مصرف کنندگان برای بهینه سازی انرژی و کاهش آلاینده ها را انجام می دهند.
فلسفه ورود به بخش خصوصی در قالب شرکت های کارور در پروژه های کاهش مصرف انرژی چیست؟
کاشفی: هدف از تشکیل شرکت های گاز کارور ایفای نقش یک حلقه واسطه بین شرکت های توزیع دولتی و بخش مصرف کننده یعنی عموم مردم است. واقعیت این است که در بسیاری از موارد اعتماد مردم به بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی است و این شرکت ها به دلیل انگیزه کاری بیشتر می توانند ارزش افزوده و بهره وری بالاتری را برای مشتریان ایجاد کنند.
شرکت های کارور در هر کجا که وارد می شوند با ایجاد ارزش افزوده بیشتر به مصرف بهینه و افزایش کارایی کمک می کنند. علاوه بر این، از آنجایی که آنها تابع قوانین و مقررات سختگیرانه بخش دولتی نیستند، انعطاف پذیری بیشتری در پاسخگویی به نیازهای مصرف کنندگان دارند. این ویژگی باعث می شود آنها چابک تر عمل کنند و برنامه های بهینه سازی را سریعتر اجرا کنند. همچنین به دلیل اینکه کارورها از نتایج عملکرد خود بهره مند می شوند، پروژه ها را با انگیزه و انرژی بیشتری به پیش می برند و نقش موثری در بهبود کارایی و رضایت مصرف کنندگان ایفا می کنند.
ورود بخش خصوصی در قالب شرکت های کارور در پروژه های کاهش مصرف انرژی چگونه است؟
کشفی: این مدخل مبتنی بر دو مدل اصلی در حوزه انرژی است که هر کدام از یک رویکرد کلان پیروی می کنند. در مدل اول که مبتنی بر خرده فروشی گاز است، گاز در جایگاه های CGS به شرکت کارور انرژی فروخته می شود و این شرکت مسئولیت خرید و فروش گاز به مصرف کنندگان را بر عهده دارد. در این چارچوب مفهوم «مدیریت انرژی» به صورت واقعی محقق میشود، به این معنا که کارور با استفاده از روشهای مختلف از فناوریهای جدید گرفته تا اقدامات تبلیغاتی و ترویجی، مصرف گاز را در بخشهایی که ارزش افزوده اقتصادی کمتری دارند (معمولاً تعرفه گاز کمتر است) کاهش میدهد. در نتیجه گاز صرفهجویی شده به بخشهایی منتقل میشود که تعرفه بالاتری دارند و ارزش افزوده بیشتری برای اقتصاد کشور ایجاد میکنند. همچنین در صورتی که شرکت کارور بتواند به کاهش قابل اندازه گیری مصرف در ایستگاه های تامین فشار شهری دست یابد، از مزایای صرفه جویی در گاز برخوردار شده و می تواند آن را در بورس انرژی تامین و هزینه های سرمایه گذاری خود را از این محل جبران کند.
در مدل دوم، تمرکز فعالیت ها مستقیماً بهینه سازی مصرف گاز است. در این مدل، شرکت کارور وارد فرآیند خرید و فروش گاز نمی شود، اما شرکت های گاز استانی همچنان به فروش گاز به مشتریان ادامه می دهند. نقش کارور در اینجا اجرای برنامه های بهینه سازی در بین مشترکین مختلف است به گونه ای که با انجام اقدامات اصلاحی در مصرف، در صورت مشاهده کاهش قبوض گاز، میزان صرفه جویی به عنوان منافع اقتصادی به کارور تعلق می گیرد، به این ترتیب حضور شرکت های انرژی کارور به عنوان بازوی بخش خصوصی، علاوه بر ارتقای بهره وری اقتصادی، به منظور دستیابی به سرمایه گذاری مجدد و صرفه جویی در مصرف انرژی، برای دستیابی به سرمایه گذاری مجدد و صرفه جویی در مصرف انرژی بود. در پروژه ها بهینه سازی کمک می کند.
شرکت ملی گاز ایران برای شناسایی و تایید صلاحیت شرکت های کارور چه معیارهایی را در نظر گرفته است؟
رجبی: ارزیابی صلاحیت شرکت های متقاضی بر اساس چند معیار اصلی است. اولین قدم مجوزهای رسمی از نهادهای مربوطه است که کلی و اجباری است. در مرحله بعد توان مالی شرکت بسیار حائز اهمیت است چرا که ورود به همکاری با شرکت ملی گاز ایران با حجم بالایی انجام می شود. به عنوان مثال شرکت متقاضی باید بتواند روزانه حداقل 5 میلیون مترمکعب گاز خریداری کند و با توجه به قیمت روز، منابع مالی لازم را برای پرداخت مستمر تامین کند.
این ساختار باعث صرفه جویی واقعی در مصرف گاز می شود و گاز آزاد شده به بخش های اقتصادی با ارزش افزوده بالاتر تخصیص می یابد. در این میان شرکت بهره بردار نیز از تفاوت قیمت و بهینه سازی مصرف سود می برد. در عین حال، ثبت دقیق داده ها و استفاده از سیستم های هوشمند تضمین می کند که همه فرآیندها نظارت، قابل ردیابی و به طور مداوم بهبود می یابند.
گام سوم داشتن قابلیت تجزیه و تحلیل داده های شرکت (Data Analysis) است، زیرا اساس این مدل همکاری مبتنی بر داده های مصرف، الگوها و عملکرد واقعی است و نکته چهارم توانایی شبکه سازی و ایجاد گروه های تخصصی چند وجهی است. مثلاً اگر قصد کاهش مصرف در صنعت آجر را دارد باید کارشناسان فنی در آن زمینه داشته باشد یا اگر با مرغداری ها همکاری می کند باید از کارشناسان مربوطه استفاده کند. این توانایی شبکه ای به شرکت اجازه می دهد تا با تشکیل تیم های متنوع، طرح را اجرا کند و تضمین کند که پروژه به مرحله نهایی می رسد.
کشفی: برای احراز صلاحیت شرکت های انرژی کارور، در گام اول چند شاخص اساسی مورد توجه قرار می گیرد که مهمترین آنها توان مالی شرکت ها است. باید ثابت شود که شرکت دارای توانایی لازم برای خرید گاز، سرمایه گذاری در پروژه ها و توانایی فنی کافی برای فروش و مدیریت بهینه انرژی است. نکته دوم که اهمیت زیادی دارد این است که شرکت ها داده گرا هستند. یعنی شرکت علاوه بر توانایی های فنی و مالی باید مبتنی بر داده باشد، عمل کند و از ابزارهای فناورانه و دانش بنیان برای تصمیم گیری و مدیریت مصرف استفاده کند.
همچنین از آنجایی که انتظار نمی رود شرکت های کارور تمامی مراحل را به صورت مستقل (از صفر تا صد) انجام دهند، امکان تشکیل کنسرسیوم های کاری و یا استفاده از خدمات شرکت های فعال در حوزه انرژی برای آنها در نظر گرفته شده است. به طور کلی، معیارهای کلیدی برای احراز صلاحیت، رویکرد فنی، مالی و داده محور و فناوری است تا این شرکت ها بتوانند به طور موثر در پروژه های مدیریت انرژی و بهینه سازی مشارکت کنند.
انتهای پیام/
منبع : میزان



