مدیرانی که آمدند و رفتند؛ استقلال قربانی بیثباتی مدیریتی و بلای مدیران فصلی

باشگاه تهران استیگال در سالهای اخیر به نمادی از بی ثباتی در مدیریت ورزش این کشور تبدیل شده است. این موضوع بسیاری از مشکلات این تیم امروز است. در حالی که کلوپ های موفق در سراسر جهان با سیاست های طولانی مدت ، ثبات مدیریتی و یک مسیر خاص در حال حرکت هستند ، استقلال مدیریت مانند مهره های شطرنج منتقل می شود. بدون اینکه کسی بازی را بداند.
از فتح الله زاده تا سامی ؛ آمد ، قول داد ، آنها رفتند
طی 5 سال گذشته ، نام های بسیاری در صندلی مدیریت استقلال بوده است. از علی فتح اللهزاده و بهرام افشارزاده گرفته تا امیر حسین فتی ، احمد سعداتماند ، مصطفی آژورلو ، علی خاتیر ، فارشید سامی ، و سرانجام این تفسیر که هرکدام با وعده های جذاب همراه بودند ، گفت: “استقلال را دوباره زنده می کند” و غالباً بدون تردید. بسیاری از این مدیران یا سابقه خاصی در مدیریت ورزش ندارند و یا استقلال را صرفاً یک سکوی پرش بالاتر می دانستند.
هر مدیر ، یک مربی ؛ هر فصل ، یک سیاست
بی ثباتی مدیریتی مستقیماً تأثیر منفی بر کارکنان فنی و تیم داشت. در حالی که موفقیت ورزش نیاز به اعتماد و زمان دارد ، در استقلال هر مدیر ، با ورود خود ، ساختار قبلی را نابود کرده و یک پروژه جدید را تعریف کرده است. این امر هر سال با سرمربی جدید ، ایده های جدید و تغییرات گسترده ، بدون درس از فصل قبل ، تیم را هدایت کرده است. با این حال ، در حالی که تقریباً دو روز از زمان مدیریت نظری می گذرد ، وی با انواع حاشیه ها از صندلی مدیریت خارج شد.
اگرچه اکثر هواداران از حضور مدیرعامل خوشحال و راضی نبودند ، اما وی با حمایت پیشگامان در تیم باقی ماند. در دوره شش ماهه استقلال ، او پیشرفت زیادی نکرد و تنها خاطره شیرین او برنده شدن در جام حذفی بود ، اما در اصل کمک های نامناسب در ارتش ترکیه و عدم آماده سازی به موقع در زمان انتقال و جذب بازیکنان ، وی توسط مربی و هواداران شکست خورد.
با این حال ، مشکل محدود به رفت و آمد مدیران نیست. مسئله اصلی عدم وجود یک استراتژی روشن است. در بسیاری از موارد ، تصمیماتی در قالب خلقت ، واکنشی و بدون مطالعه گرفته شده است. برخی از مدیران برای لذت و رضایت طرفداران عاطفی به خریدهای پر سر و صدا رفتند. برخی دیگر فقط با انتخاب مربیان خارجی به دنبال بحث و گفتگو بودند ، در حالی که برخی دیگر برای چند ساعت روی صندلی نشستند و چیز دیگری نیست.
اما نتیجه؟ چند پنجره بسته ، بدهی سنگین ، رضایت طرفدار و فاصله از دوران اقتدار و جلال. تقریباً هر بار که این اتفاق می افتد ، و مدیران به محض نشستن در صندلی به دنبال نمایندگی های اطراف تیم هستند و با مشاوره های غیرمجاز وارد چاه می شوند. هر دوره از طرفداران با حضور مدیرعامل جدید امیدوار است که استقلال دوباره به اوج برسد ، اما هر بار که دوره قبلی ضعیف تر ، برنامه ریزی تر و شاید ناگوار تر باشد.
آینده ای مبهم ؛ اگر تثبیت نشود
بدون شک ، بحران فعلی تا استقلال یک ساختار مدیریتی پایدار و متخصص ادامه خواهد یافت. تنها راه برای نجات استقلال ، پایان دادن به دوران “آزمایش و خطا” و ایجاد آینده ای بر اساس عقلانیت ، شفافیت و برنامه ریزی است. و این نیاز به اراده فراتر از تعویض های متقاطع در بالای باشگاه دارد.
اما این همه داستان نیست ؛ هنگامی که مدیریت پایدار نیست ، نیمکت بی خطر نیست. مربیانی که برای نجات آمده بودند ، اما آنها گرفتار و قربانی شدند. باشگاه Esteghlal به همراه مدیریت بی ثبات ، سالها در انتخاب های پی در پی و غیر ضروری شرکت داشته است. در حالی که موفقیت فوتبال نیاز به ثبات روی نیمکت دارد ، زمان مربیگری و طراحی یک مسیر طولانی مدت ، استقلال هرگز در سالهای اخیر این شرایط را تجربه نکرده است.
همانطور که سوابق نشان داد ، هر مربی به دنبال عزیمت با مدیرعامل این باشگاه بوده و نتوانسته است با مکانیسم مدیرعامل جدید مقابله کند. یک نمونه بارز در این سال بود که تقریباً دو مربی استقلال تغییر کردند ، مهمترین آنها حضور هیولا با فارشید سامی و عزیمت وی با مدیرعامل استقلال. حال ، با وجود عزل بیرونی ، باید ببینیم که آیا ساپینتو می تواند با مدیریت جدید مقابله کند یا برعکس.
از منصوریان تا بوجوویچ ؛ نیمکت آبی
از Alireza Mansourian و Schaefer و Stramachuni گرفته تا Majidi ، Sapinto ، Nekounam ، Moniman ، Bojovich ، Mojtaba Jabbari و اکنون دوباره Sapinto. استقلال بارها و بارها تغییر مربی را در کمتر از یک دهه چشید ، به طوری که در فصل گذشته یک مربی رکورددار بود ، رکوردی که ممکن است تیم کلاس جهانی کمتری را تجربه کرده باشد.
برخی با سر و صدا آمدند ، برخی دیگر سکوت کردند. اما همه در یک چیز مشترک بودند و وقت و مکان کافی برای اجرای ایده ها نداشتند.
بسیاری از مدیران در مواجهه با بحران به مربیان خارجی پناه آورده اند. شاید از نظر ظاهری برای حفظ تصویر بین المللی این باشگاه باشد. اما این تصمیمات غالباً بدون برنامه ریزی ، بدون پشتیبانی و بدون مدیریت مالی مناسب بود. نتیجه؟ جدایی زودهنگام یک شکایت ، دادخواست و ضربه ای به اعتبار این باشگاه بوده است.
حضور ساپینتو ، که علیرغم جنگ شش روزه و رژیم غاصب صهیونیستی به طور داوطلبانه به ایران آمد ، مورد تجلیل از ایرانیان قرار گرفت. با این حال ، لیگ هنوز آغاز نشده است ، و با وجود جدایی نظری علی توازنیا ، ظاهر نمی شود. در حال حاضر ما قبل از شروع فصل ، جدایی ریکاردو ساپینتو را مشاهده می کنیم.
یکی از اصلی ترین مشکلات استقلال در سالهای اخیر عدم امنیت شغلی برای مربی است. در باشگاهی که مدیر وی هر لحظه ممکن است تغییر کند ، مربی نمی داند فصل بعد روی نیمکت وجود دارد یا خیر. در چنین فضایی ، نه تیم ساخته نشده است ، بازیکن جوان این فرصت را دارد که رشد کند و نه منظره ای از آینده ندارد.
به گفته بسیاری از کارشناسان استقلال نیازی به مربی عالی ندارند. به اعتماد زیادی نیاز دارد. یک مربی ، چه داخلی و چه خارجی ، باید فرصتی برای کار ، امنیت و ابزارهای لازم داشته باشد. تا زمانی که هر فصل با یک پروژه جدید شروع شود ، استقلال نه تنها یک قهرمان است ، بلکه روز به روز از هویت آن دور است. اکنون ، با این تفسیرها ، لازم است که شرییاتماداری ، رئیس نگه داشتن خلیج فارس ، آنچه صندلی مدیرعامل فکر می کند ، ببینیم و سرانجام اراده ای برای تثبیت مدیریت استقلال وجود دارد.
پایان پیام/
منبع : میزان



